جدول جو
جدول جو

معنی خاموشی گزیدن - جستجوی لغت در جدول جو

خاموشی گزیدن
(بَخْ یَ / یِ زَ دَ)
ساکت شدن. سکوت را بر سخن گفتن ترجیح دادن: کسی از متعلقان منش برحسب واقعه مطلع گردانید که فلان عزم کرده است و نیت جزم که بقیت عمر معتکف نشیند و خاموشی گزیند تو نیز اگر توانی سر خویش گیر و راه مجانبت پیش. (گلستان سعدی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ یِ وَ دَ)
خامشی برگزیدن. خامشی انتخاب کردن. سکوت کردن. سخن بر لب نیاوردن:
وآن سنگ را ز سنگ یکی مهر برنهاد
شد چند گاه و خامشی و صابری گزید.
بشارمرغزی.
چو سالار چین زآن نشان نامه دید
برآشفت و پس خامشی برگزید.
فردوسی.
یکی خامشی برگزین از میان
چو شد کندرو بخت ساسانیان.
فردوسی.
سخن چون ز گلنار از آنسان شنید
شکیبایی و خامشی برگزید.
فردوسی.
من خامشی گزیده که با مستان
هر دو یکی است گفته و ناگفته.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا